عریبه آشناست...

ساخت وبلاگ
بعضی چشم ها در زندگی عجیب پراز رازند        

بعضی نگاه ها  هست نفوذ می کنند تا عمق جانت
بعضی لبخندها هست که وقتی بر لب می نشیند مثل برف نشسته بر پشت پنجره اتاقت در یک صبح زمستانی دلنشین است . 
مثل نگاه و چشم و لبخند تو
انگار چشمانت شناسنامه تو شده اند و من تو را می شناسم
بی آنکه تو را بشناسم
نگاهت با من چقدر حرفهای نگفته دارد !
رازیست در چشمانت مثل رازهای نهفته در قلب سرزمین ناشناخته ها ، ایلام زیبا
بلندای نگاهت مرا با خود میرساند به بلندای قله کبیرکوه
عمق نگاهت مرا می برد تا انتهای بی انتهای سیمره
هرچه بیشتر سفر می کنم در امتداد نگاهت
چشمانت برایم یادآورمعنی واقعی نشاط ابیدر است
صلابت اورامانی که در وجودت می بینم بیستون را دوباره تیشه به دست  می کند
تا بار دیگر فرهادی بر قلبش عشق را دوباره حک کند.
سوار بر قایق خیال پارو می زنم برزریوار زلال و پاک چشمانت
چقد برایم اشنایی
این نگاه این چشمان برای من غریب نیست
تو خود کردستانی
می شناسمت
رشته نگاهت برایم امتداد بی پایان زاگرس است
آفتاب از طلوع نگاهت مرا راهی روزهای پرخاطره ام می کند
و در ساحل سرخ لبانت ، نگاه دریایی ات  را به نظاره نشسته ام
احساسم چقدر فراتر ازتوان کلمات است
و چقدر بیشتر از یک آشنای ساده برایم آشنایی
و چقدر بیشتر از یک دوستت دارم ساده دوستت دارم

ارسالی از یه دوست خوب و دوست داشتنی

آهنگ وب.....
ما را در سایت آهنگ وب.. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rmh70 بازدید : 257 تاريخ : سه شنبه 15 آبان 1397 ساعت: 20:45